شیعیان کیستند؟ | ||
|
یهودیان در زمان داوود(ع) بر رهبری او شکر گزاردند. لذا در زمان پسرش سلیمان(ع)، خداوند نعمتهای بیشتری به آنها عطا فرمود و حتی جنیان را به خدمت ایشان درآورد. در تمام مدت حکومت آن حضرت، هیچ جنگ یا آشوبی نشد و جسم و روح خلایق در نعمت و آسایش بود. اما در اواخر حکومت سلیمان(ع) برخی علما به خیال اینکه آن حضرت با جادو حکومت میکند به جنیانِ دربند، نزدیک شده از آنها سحر و شعبده آموختند و در میان قوم آشوب کردند [نگا. بقره/ ۱۰۲]. لذا بعد از سلیمان(ع)، حکومت به جانشین او آصف بن برخیا نرسید و کمی بعد، مملکت یهود به دو قسمت یهودیه و اسرائیل تبدیل شد و دو ظالم بر مصدر حکومت نشستند. خداوند همواره بهترین تقدیرها را برای مردم رقم زده و آنها را به توسط انبیاء بدان سو رهبری کرده است. اگر مردم به آن سمت بروند دنیا و آخرتشان آباد خواهد شد وگرنه هر دو را تباه خواهند کرد. امام حسین(ع) میتوانست مهدی باشد در فرهنگ شیعه، «مهدی» نام امامی است که قیام میکند و حق غصب شده خلافت را به جای خود بازمیگرداند. لذا اگر کوفیان طبق نامههایی که به امام حسین(ع) نوشته بودند آن حضرت را یاری میکردند، قیام آن حضرت به نتیجه میرسید و حق، به خاندان رسول خدا(ص) بازمیگشت. سپس امام سجاد(ع) جانشین امام حسین(ع) میشد و امامان دیگر، یک به یک تا پایان دنیا حکومت میکردند. یک برهان قابل دسترس در این خصوص آن است که در زیارتهای وارث و اربعین، حضرت امام حسین(ع) به لقب «مهدی» ملقب شده است.
در برخی احادیث آمده است که امام پنجم، «مهدی» است و قیام خواهد کرد. اما کوتاهی شیعیان باعث شد این موضوع به تعویق افتد. در برخی احادیث نیز از قیام امام هفتم سخن رفته است. لذا وقتی امام کاظم(ع) به زندان افتاد شیعیان خوشحال شدند و گمان بردند که آن حضرت غایب شده و لذا ظهور و قیام مهدی نزدیک است. چندی بعد، حضرت موسی الکاظم(ع) در زندان هارون به شهادت رسید ولی مردم باور نمیکردند. لذا جسد مبارک امام را در بغداد یک روز در منظر خلایق گذاشتند تا همگان بر شهادت ایشان یقین کنند. به این ترتیب ملاحظه میشود که سه نوبت بداء صورت گرفته و وعده قیام مهدی، به امام دوازدهم رسیده است. در این فاصله، برخی مسلمانان که به بداء (تغییر در تقدیرات خداوند) اعتقاد نداشتند به همان روایات اولیه تکیه کرده، پنج یا هفت امامی شدند. نباید تصور کرد که قیام حضرت صاحب الزمان(عج) برای زمان مشخصی در آینده تقدیر شده است. همانطور که کوتاهی مردمان در زمان امام سوم و پنجم و هفتم، باعث عقب افتادن قیام حجت خدا شد هماکنون نیز همان سنت حکمفرما است. خداوند ذخیره خود را زمانی میفرستد که عموم مردم به این نتیجه رسیده باشند که بجز حاکمی که از طرف خداوند منصوب شده فرد دیگری نمیتواند دنیا و آخرت ما را آباد کند. امام خمینی(ره) جمهوری اسلامی ایران را برای مقدمهسازی ظهور حضرت صاحب(عج) تشکیل داد و بارها بر این حقیقت تأکید فرمود. لذا آن رؤسای جمهور که از این حقیقت غافلند یا خود را به تغافل زدهاند در حقیقت، عرض خود میبرند و زحمت ما میدارند. با تأخیر قیام حجت، آیا خداوند خلف وعده کرده است؟ برای تکمیل بخش قبل، نیاز است تا به برخی ادله استناد کنیم. متذکر شدیم که طبق برخی روایات نقلشده از پیامبر اکرم(ص)، امام سوم یا پنجم یا هفتم میتوانستند قیام کنند و حق را به خاندان پیامبر بازگردانند و به عبارتی، «مهدی» باشند. ولی شیعیان در زمان این سه امام، به کوتاهی یا غفلت دچار شدند و وعده قیام به عقب افتاد. حال سؤال این است که آیا در اینجا خلف وعده شده است؟ باید متذکر شد که این موضوع، یکی از سنتهای خداوند است و در قرآن کریم لااقل دو نمونه از آن وجود دارد: ۱٫ حضرت موسی(ع)، بنیاسرائیل را با وعده بازگشت به فلسطین، از مصر خارج کرد. وقتی آنها به نزدیکی کنعان رسیدند موسی(ع) خبر داد که به فرموده خداوند باید با عمالیق کافر بجنگید و بدانید که خداوند وعده پیروزی به شما داده است. یهودیان چنین تصوری نداشتند و یا منتظر بودند خداوند مانند ماجرای فرعون، باز هم برای ایشان بجنگد. لذا به موسی(ع) گفتند که ما ابداً داخل آن نمیشوبم. با عدم پذیرش مردم، خداوند تقدیر خود را عوض کرد و این وعده را به پسران آنها داد. به این ترتیب مقدر شد که یهودیان به مدت چهل سال در بیابان سرگردان باشند تا همه آنها که نخواستند جهاد کنند بمیرند. این ماجرا در قرآن در سوره مائده/ ۲۰ تا ۲۶ مذکور است و تفصیل آن در سفر اعداد ابواب ۱۳ و ۱۴ مندرج است که بسیار خواندنی عجیب است. ۲٫ همسر عمران نبی تعجب کرد از اینکه فرزندش را دختر یافت [آلعمران/ ۳۶]. در ذیل همین آیه در تفسیر المیزان حدیثی آمده که امام صادق(ع) فرمودهاند که چون مردمان آمادگی پذیرش عیسی(ع) را نداشتند لذا خداوند تولد او را یک نسل به عقب انداخت. جمله آخر حدیث، به ماجرای تأخیر در وعدههای قیام امامان اشاره دارد: ابو بصیر گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: خداى تعالى به عمران (پدر مریم مادر عیسى علیه السلام) وحى کرد که من به تو پسرى میبخشم، سالم و مبارک که به اذن خدا کور مادرزاد و پیس را درمان کند و مردگان را زنده کند و او را پیغمبر بنىاسرائیل قرار دهم. عمران این مطلب را به مسرش حنه که مادر مریم است گزارش داد. چون به مریم حامله گشت، فکر میکرد که حملش پسر است. چون او را زائید (و دید دختر است) گفت: پروردگارا! «من دختر زائیدم و پسر مانند دختر نیست» یعنى دختر که پیغمبر نمیشود. خداى عز و جل (درباره او) میفرماید: خدا به آنچه او زائیده داناتر است. چون خداى تعالى عیسى را به مریم بخشید او همان پیغمبرى بود که به عمران بشارت داده شده بود و به او وعده کرده بودند. پس هر گاه ما درباره مردى از خاندان خود چیزى گفتیم. و در فرزند یا فرزند زاده او پیدا شد آن را انکار مکنید. [اصول کافی، ۴ ج، ترجمه مصطفوی، ج ۲، ص ۴۸۴] مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَوْحَى إِلَى عِمْرَانَ أَنِّی وَاهِبٌ لَکَ ذَکَراً سَوِیّاً مُبَارَکاً یُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ یُحْیِی الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَ جَاعِلُهُ رَسُولًا إِلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ فَحَدَّثَ عِمْرَانُ امْرَأَتَهُ حَنَّةَ بِذَلِکَ وَ هِیَ أُمُّ مَرْیَمَ فَلَمَّا حَمَلَتْ کَانَ حَمْلُهَا بِهَا عِنْدَ نَفْسِهَا غُلَامٌ- فَلَمَّا وَضَعَتْها قالَتْ رَبِّ إِنِّی وَضَعْتُها أُنْثى … وَ لَیْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثى أَیْ لَا یَکُونُ الْبِنْتُ رَسُولًا یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ فَلَمَّا وَهَبَ اللَّهُ تَعَالَى لِمَرْیَمَ عِیسَى کَانَ هُوَ الَّذِی بَشَّرَ بِهِ عِمْرَانَ وَ وَعَدَهُ إِیَّاهُ. فَإِذَا قُلْنَا فِی الرَّجُلِ مِنَّا شَیْئاً وَ کَانَ فِی وَلَدِهِ أَوْ وَلَدِ وَلَدِهِ فَلَا تُنْکِرُوا ذَلِکَ. [الکافی، ۸ ج، اسلامیه، ج ۱،ص ۵۳۵، بَابٌ فِی أَنَّهُ إِذَا قِیلَ فِی الرَّجُلِ شَیْءٌ فَلَمْ یَکُنْ فِیهِ وَ کَانَ فِی وَلَدِهِ أَوْ وَلَدِ وَلَدِهِ فَإِنَّهُ هُوَ الَّذِی قِیلَ فِیهِ، ح ۱] در این باب، دو حدیث دیگر نیز به همین مضمون موجود است. برخی روایات تکمیلی ۱٫ هر دوازده امام، «مهدی» هستند و این لقب به امام دوازدهم اختصاص ندارد: امام حسین(ع): مِنَّا اثْنَا عَشَرَ مَهْدِیّاً أَوَّلُهُمْ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ آخِرُهُمُ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِی [کمال الدین صدوق، به نقل از: بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۳۳، ح ۴] ۲٫ على بن ابراهیم از یونس بن عبد الرحمن روایت میکند که خدمت حضرت موسى بن جعفر علیه السّلام رسیدم و عرض کردم: یا بن رسول الله شما قائم به حق هستید؟ فرمود من قیام به حق دارم ولیکن آن قائم که زمین را از دشمنان خدا پاک میکند و جهان را پر از عدل و داد میسازد پس از اینکه از ظلم و جور پر شده باشد پنجمین فرزند من است و براى وى غیبتى خواهد بود که گروهى در هنگام غیبت او مرتد میشوند و جماعتى هم ثابت قدم میمانند. [عزیزالله عطاردی، زندگانی چهارده معصوم، اسلامیه، ۱۳۹۰ هجری، ص ۵۵۸٫ این کتاب ترجمهای است از: شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی] وَ رُوِیَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ صَالِحِ بْنِ السِّنْدِیِّ عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَنْتَ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ قَالَ أَنَا الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ لَکِنَّ الْقَائِمَ الَّذِی یُطَهِّرُ الْأَرْضَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ وَ یَمْلَأُهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً هُوَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِی لَهُ غَیْبَةٌ یَطُولُ أَمَدُهَا خَوْفاً عَلَى نَفْسِهِ یَرْتَدُّ فِیهَا قَوْمٌ وَ یَثْبُتُ فِیهَا آخَرُون [إعلام الورى بأعلام الهدى، ص ۴۳۳، الفصل الثانی فی ذکر الأخبار الواردة عن آبائه فی ذلک...] ۳٫ محمد بن حسن صفار از ایوب بن نوح روایت کرده که خدمت حضرت رضا علیه السّلام عرض کردم: ما امیدوار هستیم که صاحبالامر شما باشید و خداوند این مقام را ناگهان در عهده شما بگذارد بدون اینکه شمشیر بزنید. زیرا اکنون مردم با تو بیعت کرده و به نام شما سکه زدهاند. فرمود: مردم همواره با ما مکاتبه دارند و مسائل خود را از ما میپرسند و با انگشت ما را به همدیگر معرفى میکنند و اموال خود را هم به طرف ما حمل مینمایند. ولیکن دشمنان ما چون از این جریان ناراحت هستند بلافاصله ما را دستگیر میکنند و یا مسموم میسازند. این جریان همواره ادامه دارد تا آنگاه که خداوند مردى را برانگیزاند که ولادت و منشأش مخفى است ولى از نظر نسب، نزد همگان معروف میباشد. [زندگانی چهارده معصوم، ص ۵۵۸] مَا رَوَاهُ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَیُّوبَ بْنِ نُوحٍ قَالَ قُلْتُ لِلرِّضَا ع إِنَّا نَرْجُو أَنْ تَکُونَ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ وَ أَنْ یُسْدِیَهُ اللَّهُ إِلَیْکَ مِنْ غَیْرِ سَیْفٍ فَقَدْ بُویِعَ لَکَ وَ ضُرِبَتِ الدَّرَاهِمُ بِاسْمِکَ فَقَالَ مَا مِنَّا أَحَدٌ اخْتَلَفَتْ إِلَیْهِ الْکُتُبُ وَ سُئِلَ عَنِ الْمَسَائِلِ وَ أَشَارَتْ إِلَیْهِ الْأَصَابِعُ وَ حُمِلَتْ إِلَیْهِ الْأَمْوَالُ إِلَّا اغْتِیلَ أَوْ مَاتَ عَلَى فِرَاشِهِ حَتَّى یَبْعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَذَا الْأَمْرِ رَجُلًا خَفِیَّ الْمَوْلِدِ وَ الْمَنْشَإِ غَیْرَ خَفِیٍّ فِی نَسَبِه. [إعلام الورى بأعلام الهدى، صص. ۴۳۳ و ۴۳۴] ۴٫ حضرت عبد العظیم حسنى گوید: خدمت حضرت جواد علیه السلام رسیدم و عرض کردم: من امیدوارم آن قائم که زمین را پر از عدل و داد میکند پس از آنکه از جور و ستم پر شده باشد شما باشید. فرمود: اى ابوالقاسم ما اهل بیت همه قیام به حق داریم و مردم را به طرف دین خدا دعوت میکنیم. ولیکن آن قائم که خداوند به وسیله او زمین را از لوث وجود ستمگران پاک میسازد و عدل و داد را در میان مردم میگستراند همان است که ولادتش از نظر مردم مخفى میماند و شخصش از دیدگان پنهان میگردد و بردن نامش بر زبانها حرام مىشود.
قائم با حضرت رسول صلى الله علیه و آله همنام و کنیه است. و او همان است که زمین براى او درهم پیچیده مىشود و هر مشکلى برایش آسان میگردد. یاوران او که عددشان به اندازه اهل بدر هستند از دورترین نقاط روى زمین پیرامون او اجتماع خواهند کرد و این آیه شریفه هم به همین جریان ناظر است أیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللهُ جَمیعاً إنَّ اللهَ عَلى کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ [بقره/ ۱۴۸]. هر گاه این جماعت که از اهل اخلاص هستند براى وى فراهم آمد، و ده هزار جنگجو در زیر پرچمى گرد آمدند خداوند امر او را آشکار میکند و اذن خروجش میدهد. او پس از خروج همواره دشمنان خدا را میکشد تا پروردگار را از خود خشنود سازد. عبد العظیم حسنى گوید: عرض کردم: اى سید من وى از کجا میداند که خداوند از وى رضایت دارد؟ فرمود: در دل او عاطفه و رحم را القاء میکند، پس از اینکه قائم وارد مدینه شود لات و عزى را آتش میزند. [همان، ص ۵۶۰ و ۵۶۱] وَ مَا رَوَاهُ عَبْدُ الْعَظِیمِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِی قَالَ قُلْتُ لِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ع إِنِّی لَأَرْجُو أَنْ تَکُونَ الْقَائِمَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ الَّذِی یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً فَقَالَ یَا أَبَا الْقَاسِمِ مَا مِنَّا إِلَّا قَائِمٌ بِأَمْرِ اللَّهِ وَ هَادٍ إِلَى دِینِ اللَّهِ وَ لَکِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا هُوَ الَّذِی یُطَهِّرُ اللَّهُ الْأَرْضَ بِهِ مِنْ أَهْلِ الْکُفْرِ وَ الْجُحُودِ وَ یَمْلَأُهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً هُوَ الَّذِی یَخْفَى عَلَى النَّاسِ وِلَادَتُهُ وَ یَغِیبُ عَنْهُمْ شَخْصُهُ وَ یَحْرُمُ عَلَیْهِمْ تَسْمِیَتُهُ وَ هُوَ سَمِیُّ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ کَنِیُّهُ وَ هُوَ الَّذِی تُطْوَى لَهُ الْأَرْضُ وَ یَذِلُّ لَهُ کُلُّ صَعْبٍ یَجْتَمِعُ إِلَیْهِ مِنْ أَصْحَابِهِ عَدَدُ أَهْلِ بَدْرٍ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ رَجُلًا مِنْ أَقَاصِی الْأَرْضِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِیعاً إِنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ. فَإِذَا اجْتَمَعَتْ لَهُ هَذِهِ الْعِدَّةُ مِنْ أَهْلِ الْإِخْلَاصِ أَظْهَرَ أَمْرَهُ وَ إِذَا کَمُلَ لَهُ الْعَقْدُ وَ هُوَ عَشَرَةُ آلَافِ رَجُلٍ خَرَجَ بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَا یَزَالُ یَقْتُلُ أَعْدَاءَ اللَّهِ حَتَّى یَرْضَى اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فَقُلْتُ لَهُ یَا سَیِّدِی وَ کَیْفَ یَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ قَدْ رَضِیَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ یُلْقِی فِی قَلْبِهِ الرَّحْمَةَ فَإِذَا دَخَلَ الْمَدِینَةَ أَخْرَجَ اللَّاتَ وَ الْعُزَّى فَأَحْرَقَهُمَا [إعلام الورى بأعلام الهدى، صص. ۴۳۵ و ۴۳۶] سخن آخر از زمان شهادت امام کاظم در زندان، بر طبق آنچه آمد همه امیدها به امام دوازدهم است. او مصداق نام «مهدی» شده است، یعنی کسی که ظهور خواهد کرد تا حق را به خاندان پیامبر بازگرداند. این وعده قطعی است ولی عدم فهم مردم ممکن است آن را به عقب بیاندازد. چنانکه در حدیث آمده است که اگر یک روز از عمر دنیا باقی مانده باشد خداوند آن روز را به اندازهای طولانی خواهد کرد تا مهدی قیام نماید. در این صورت، به سبب قصور مردم، امام زمان در وقتی که مردم فرصت ندارند از آن حضرت استفاده کنند ظهور خواهد کرد. لذا باید مؤکداً گفت که ظهور آن حضرت کاملاً به ناامیدی ما از حکام ظلمی که در سر تا سر دنیا حکومت میکنند بستگی دارد. اصلاح کارها بعد از نابودی ظالمان محقق خواهد شد إن شاءالله.
منبع: مشرق نظرات شما عزیزان: برچسبها: جمعه 23 خرداد 1393برچسب:اثبات تشیع, .::. 18:41 .::. منتظر ظهور .::.
|
|
.:. Weblog Themes By : samentheme .:. |